خانه » سحرکریمیان شیرازی

در حال نمایش یک نتیجه

نمایش 9 24 36

دزد دانه‌ ها

30,000 تومان

یک گاز از کتاب: بعد از ظهر یکی از روزهای گرم تابستان، نوک حنا رفت توی انبار تا دانه‌هایی را که جمع کرده بود آنجا بگذارد که یک دفعه چشمش گرد شد و سرش گیج رفت و قلبش تالاپ تالاپ تپید.